۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بازاریابی» ثبت شده است

بازاریابی ، مفهومی از جنس مسابقه

هنوز در عجبم که چرا مفاهیم و کلمات به درستی معنا پیدا نمیکنند و چرا به خودمون کوچکترین زحمت را برای پیدا کردن معانی درست اون نمیدهیم و قسمت دردناک ماجرا به زمانی میرسد که این کلمات معنایی از طرف افرادی نابلد و در صدر کار و فعالیت به ظاهر حرفه ای مطرح میشود  و بدتر داستان زمانی است که با اعتماد به نفسی بالا تمام یافته های خودمون را بر سر زبان میاوریم و ازشون هم دفاع میکنیم...

در هر زمینه علمی و تحقیقاتی هم لااقل هر شخص 2 الی 3 نظریه اثبات شده برای خود دارد  و سفت و سخت بر سر باورهای خودش است ....

در تمام این زمینه های علمی ،  بازاریابی جایگاه ویژه تری دارد ، هر شخص و هر کسب و کاری و هر آقا و یا خانمی معنای متفاوتی برای خود دارد و از موفقیت ها و شکست های خودش در این رشته ، قاطعانه دفاع مکیند .

صحبت امروزم در مورد معنا و مفهوم نیست و فقط خاطره ای است از اتفاقات چند روز اخیر .....

به صورت مکرر از افرادی که به ظاهر در زمینه بازاریابی مشغول به کار هستند شنیده ام که خودشان را بسیار آدمهای زرنگی معرفی میکنند و در ادامه برای اینکه یک پروژه را شروع کنند به کارفرما قول برنده شدن در رقابتی تمام عیار را میدهند و خودشون رو برای انواع پیشامدها آماده میکنند ...

چند مدت پیش در یک روز تعطیل بعد از ماهها که با رفقا به اطراف کاشان برای تفریح رفته بودم ، در زمان بازگشت یکی از دوستان تماسی گرفت وبرای یک پروژه مشاوره ازم کمک خواست ، جریان از این قرار بود که شرکت تولیدی مشغول به راه اندازی خط تولیدی خود بود و افرادی برای انجام امور تبیلغات و مارکتینگ آن شرکت برنامه اولیه کامل داده بودند و کامل از قبل قیمت محصول و نوع پوشش آن در سراسر کشور را مشخص کرده بودند ( هنوز محصول تولید نشده است ).

بعد از چند ساعت طرح رو به دست من رساندند تا مطالعه کنم و نظر خودم را در مورد آن اعلام کنم..

همیشه در این سالها مطالب داخل طرح ها و پیشنهاهای اولیه برایم مهم نبوده اند ، بیشتر  شخصیت افراد ارائه دهنده را نگاه میکنم و این بار هم مشغول به این شدم که ببینم این دوستان چه کسانی هستند ...

در انتهای شب بود که اطلاعاتی از این دوستان به دست آوردم و متوجه شدم که این افراد تا چند مدت پیش در شرکت رغیب ما مشغول به فعالیت بوده اند  و چند مدیر فروش از آن شرکت به قصد امدن به شرکت ما تصمیم به جدا شدن دارند.

نکته جالب برایم این بود که اینبار نه به عنوان مدیر فروش بلکه برای سمت مشاور بازاریابی اقدام کرده بودند...

با دوستانم در شرکت موضوع را مطرح کردم و چند روزی گذشت  و قراری به یک جلسه با اون عزیزان گذاشته شد و تنها چیزی که خودنمایی میکرد این بود که برای این سمت شغلی اصرار زیادی داشتند ... و از مدیریت مجموعه خواستم که به آن عزیزان بگوید که نتیجه این جلسه و خروجی آن منوط به ارائه در جلسه هیئت مدیره خواهد بود و چند روزی طول خواهد کشید .

بعد از چند روز از طریق مجموعه با دوستان تمامی گرفته شد مبنی به عدم همکاری  و در شرایطی که کاملا انتظار آن را داشتم ، سخنی گفتند :

شماها نیاز به ما دارید ، ما الان خودمان به شما پیشنها داده ایم ، در آینده نزدیک خودتان برای استخدام ما اقدام خواهید کرد.

این سخن ها باعث این شد که به این جمله ها بیشتر ایمان بیاورم و برا همه دوستان طلب حرفه ای گری کنم :

1- بازاریابی میدان جنگ نیست ، میدان مسابقه است اما با رعایت تمام اصول اخلاقی و جوانمردانه ..

2- با استخدام آن اشخاص ، شرکت رقیب ما افراد کلیدی خود را از دست میداد و قطعا در آینده این اتفاق هم برای ما تکرار میشد چون که آن افراد تعهدی نسبت به ما هم نداشتند و این دومینو در سال های سال و برای اکثر شرکت ها اتفاق میفتید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لحظات دوست داشتنی


عکس زیر مربوط میشه به چند ساعاتی گپ و گفت در مورد بازاریابی نمایشگاهی ...

دوستانم از 15 اردیبهشت ماه الی 18 اردیبهشت در نمایشگاه بین المللی صنایع فرش ماشینی تهران شرکت میکنند.

بازاریابی نمایشگاهی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رهایی از سردرگمی

چند هفته پیش بود که برای مصاحبه یک دوره آموزشی اقدام کردم.

فرد مصاحبه کننده یکی از بهترین های این حوزه در ایران بود ...

سرتون را درد نیارم ...

بعد حدود نیم ساعت گفت یه جمله بهت میگم و اینو از من یادگاری داشته باش:

قرار نیست همه آدمهای خوب و معروفی که توی هر حوزه در حال فعالیت هستن را باهاشون در ارتباط باشی ... برای پیشرفت خودت فقط آدمهایی که به درد تو میخورن و تو زمینه مورد نیاز تو متخصص هستن را باهاشون در ارتباط باش..

چند هفته ای از این حرف گذشت و من خیلی دارم بهش فک میکنم ...

به همه مدل ارتباط های تو زندگیم فک کردم ، از ادمهایی که باهاشون در ارتباط هستم و یه چیز خیلی ساده تر تمام شبکه های اجتماعی و مطالبی که دارم مطالعه میکنم...

یه مثال ملموس را داشتم بهش فکر میکردم:

در یک جمع نسبتا مهم حضور داریم و یه فرد نسبتا معروف یا اینکه متخصص در حال ایراد سخنرانی هست .... اصولا بعد از اتمام برنامه یه عده ای به طرف اون سخنران هجوم میبرن و شروع به گپ زدن میکنن و بعد از اون از طرف مقابل درخواست شماره موبایل و ارتباط ایمیلی یا تلفنی میکنند.

بعد از شنیدن نکته ای که فرد مصاحبه شونده بهم گفت ...این مثال رو خیلی باهاش مواجه شده بود پم و خودم هم از نمونه افرادی بودم که از شخص اطلاعات تماس میخواستم ... این کار رو حداقل در 7 سال اخیرانجام داده ام و از همه مهمتر الان که دارم دوباره اون اشخاص رو میبینم ، میبنم که واقعا در مدت گذشته هیچگونه ارتباطی باهاشون برقرار نکرده ام و اینکه اون افراد خیلی هاشون اصلا در حیطه فعالیت های من هم نیستن...

اگر کمی دقیقتر موضوع رو ببینم خیلی از دوستان وآدمهای دیگه رو هم میشه به این صورت فیلتر کرد ...

در بعضی موارد وجود یک شخص و دوستانی هیچ تاثیر مثبتی در زندگی آدم ندارند و در بیشتر موارد هم فقط باعث زیاد شدن آشفتگی ذهنی میشوند . مثال های از جنس این مدل خیلی خیلی زیاد هستن.

برا نمونه به لطف شبکه های اجتماعی ماها روزانه با تعداد زیادی شخص و مطلب روبرو میشویم یا به اصطلاح در حال بمباران اطلاعاتی هستیم و به ناچار و کم بودن وقت خودمون خیلی از این مطالب رو در جایی دیگر همیشه ذخیره میکنیم و به امید اینکه در چند روز آینده سر فرصت به اون مطالب سری بزنیم تا بتونیم از چند و چون اون مطالب با خبر شویم ... اما قطعا باز نخواهیم گشت به استثنای موارد خاص که واقعا انگشت شمار هستن...

یا اگر خودمون به شبکه های اجتماعی ( کانال ها و صفحاتی که داریم دنبال میکنیم) برگردیم و یه نگاهی بهشون بیندازیم قطعا به جرات میتونم بگم حدود نیمی از اون صفحاتی که داریم دنبال میکنیم را فقط از سر این هست که مثلا فلان دوستامون داره دنبال میکنه و یا اینکه یه موقعی از یه مطلب اون خوشمون اومده و همون لحظه ما اونو دنبال کردیم و بقیه موقع ها وقتی چشممون به مطالب اون صفحه میخوره همیشه به خوندن در آینده و سر فرصت دیگه ای موکول میکنیم...

در ظاهر این کار مشکل ساز نیست اگر یک یا دو مورد باشه اما وقتی تعداد این موضوعات و مطالب زیاد میشه اون موقع مشکل بزرگتری به وجود میاره و بیش از پیش ذهن ما رو آشفته و درگیر این موضوعات میکنه ...

به قول شخص مصاحبه کننده :

فقط اشخاص و مطالبی که در حیطه تخصص تو قرار دارن رو دنبال کن و تمام آدم های به درد نخورد دیگه را فیلتر کن

پ ن : به درد نخور فقط از لحاظ اینکه با تو ارتباطی نمیتونن داشته باشن و به دانش تخصصی تو چیزی نمی توانند اضافه کنند.

به امید خدا در حال آماده سازی و تست یه سری مطالب برای برنامه ریزی هستم .... تمامی مطالب رو دارم روی خودم امتحان میکنم و تا چند مدت دیگه باهاتون در اینجا به اشتراک خواهم گذاشت...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰