۳ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

sully 2016

فیلم سینمایی SULLY 2016 با بازی فوق العاده درخشان TOM HANKS
خلاصه داستان:
فیلمی که از روی واقعیت اتفاق افتاده تو سال 2009 ساخته شده ، زمانی که کاپیتان سالی فرودگاه نیوورک رو ترک میکنه اما دقیقا بعد از چند ثانیه بلند شدن از زمین به علت اصابت پرنده ها به هواپیما ، دوتا موتور خود رو از دست میده و نیاز به فرود اضطراری میشه . اما به دلیل وضعیت وخیم هواپیما ناچار به فرود به روی رودخانه هادسون  با 155 نفر مسافر میشه.
خب این اتفاقات از اینجا به بعد رخ میده .
پ ن : دقیقا تو این مواقع حالا کشورش فرقی نداره که کجای دنیا باشی ، تو این لحظه و شرایط تو از دید مردم خیلی محبوب هستی و همه میگن قهرمان.
اما دقیقا تو این شرایط دید مسول جماعت با مردم فرق میکنه اونم 180 درجه تفاوت فاز ...
مردم میگن قهرمان اما مسئول میگه نه بابا قرمان چیه !!!!
تو میتونستی راه  درستر رو انتخاب کنی و تو قطعا اشتباه کردی 
!!

با توجه به پ ن دقیقا همین موضوع در انتظار کاپیتان با تجربه هستش با این موضوع که آیا عمل فرود به روی رودخانه و به خطر انداختن جان 155 مسافر درست بوده یا نه اینکه میتونسته به سلامت به فرودگاه برگرده و به اصطلاح این همه گانگستر بازی در نیاره .....
خب با همه این کش و قوس ها و خبر بازی های رسانه ای بالاخره کاپیتان با تجربه و البته با تیپ شخصیتی فوق العاده و با آرامش خاص خود میتونه تمام قضایا رو به نفع خودش تموم کنه ....

خب...
از کل این داستان دو قسمت فوق العاده داره :

1 ( تیپ شخصیتی کاپیتان
ISTJ

این قسمت رو میتونید یه سر به وب سایت دکتر شیری بزنید و خودتون اونجا براش مطالعه کنید ....

(بنده حقیر فقط در حد فهم خودم از MBTI  میفهمم و مثله هزاران عزیزی که در این دو وجب خاک ایران همه دارن MBTI تدریس میکنن بلد نیستم)


 ( 2
جمله بسیار عالی از TOM HANKS  یا همون کاپیتان SULLY
SULLY:
I'd deliverd a million pasengers over 40 years in the air

but in the end , I'm gonna be judged on 208 second

وقت کردید دانلود کنید و فیلم رو خودتون ببینید و مطمن باشد که پشیمون نمیشید.

SULLY 2016
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چالش مانکن! (لحظه ای بیش از یک لحظه)



چالش مانکن


هر از چند وقتی یه  چالش جدید مد میشه....

گاهی این چالش ها فراتر از حد انتظار میرن و از جنبه تفریح خود خارج میشن و و دست و پا گیر میشن .....

اونموقع به جای اینکه یه لحظه وقتی نگاه میکنی و میبیینی و به جای اینکه لذت ببری میشه یه موضوعی که واقعا تو ذهنت ازیت کننده هستش....

از چالش اب یخ گرفته که یه جورایی دیگه بقال سر کوچه هم بهش دعوت شده بود و دعوت میکرد ...دیگه به یه جایی رسیده بود اگه انجامش نمیدادی واقعا یه جور افت کلاس بود چون که تو لابلای حرفایی که با دوستات میزدی همه ازش صحبت میکردن و با هزار جو آب و تاب اونی که دعوتش کرده بود و اونی که خودش دعوت کرده بود براش کلاس میذاشت...

دیگه همه انجامش میدادن ، از هنرمند داخل وطن گرفته و هنرمند اونور آب ، یکی خودش آب رو سر خودش میریخت یکی به کمک یه نفر دیگه ، یکی با کله میرفت توی آب و یکی هم به نشانه همراهی فقط تا مچ پاش رو تو آب میذاشت....

خب نفس این کار که خیلی خوووبه ، قطعا اون هنرمندی که داره این کمپین رو شروع میکنه با اطلاع کافی داره از یه بیماری و یا یه موضوع خاص حمایت میکنه...

خب بریم سر اصل مطلب...

به قول رضا رشیدپور که تو برنامش گفت که :" ما ایرانی ها تا عسل یه موضوع رو در نیاریم ول کن موضوع نیستیم..."

خب موضوع به اینجا ختم نمیشه....

اگه خودمون و خودمنون باشیم که مشکلی نیست..انقدر بالا و پایین بپر که بمیری...

یه وقتایی دیگه امنیت عمومی رو بهم میریزیم ....و یه مشت آدم رو تو خطر میزاریم....

چند دقیه پیش هم گفتم انگار لعنتی تبدیل به کلاس میشه و باید و باید که انجامش بدیم....

یه مدتی هست که تا دلتون بخاد همه جا و همه کس و تو همه شبکه های اجتماعی پر شده از چالش مانکن ....

فقط کافیه که یه جمع دوستانه جمع باشه و یه دوربین و ما بقی کارها و حرکات رو بسپرید به حس و ژست اون لحظتون ، اونوخ شما هم صاحب کیلیپ چالش مانکن شده اید و از قضا میتونید تا چند روز شاخ بازی در بیارید

خب چالش این دفعه هم توسط افراد سرشناسی از گوشه و کنار ایران داشت حمایت میشد ینی داره میشه... و واقعا بعضی از این کیلیپ ها هم بسیار جذاب و زیبا هست .....

به واسطه همه اینا واقعا نمیدونستم که اصل موضوع چیه و اصلا برا حمایت چه چیزی این همه دارن تلاش میکنن...

یه سرچی کردم با یه کیلیپ مواجه شدم که در مورد بیماری ALS   بود ، گویا بیماریی هست که فرد مبتلا شده بیشتر لحظات زندگیش رو همینجوری سپری میکنه و ما فقط تو یک لحظه اونو زندگی میکنیم...

آخر اون کیلیپ با این پلاکارت تموم میشد:

Every day is a Mannequin Challeng for ALS patients.

خب این کیلیپ و این متن واقعا تاثیر گذار هست .....

خب برگردیم به داخل خاک وطن....

با دوتا قضیه روبرو هستیم .....

1-    1 - همه ما از این قضیه به طور کامل آگاهی داریم و میدونیم که اصلا برا چی داریم برا حدود یک دقیقه میخ کوب میشیم.... خب اگه اینجوره که واقعا دمشون گرم.....

با چند ثانیه فک کردن به این نتیجه میرسیم که این قسمت اول که به طور کامل منتفی هست....مگه میشه ایرانی جماعت برا یه چیزی تحقیق کنه و اصلا مگه میشه وقت بزاره یه تکست مثلا دو صفحه ای رو بخووونه...

کار ما فقط این شده که چرندیات این شبکه های اجتماعی که کل سر و تهش به دو خط نمیرسه ر وبخونیم و آخرش یه حس غرور بهمون دست بده که خب اینم از مطالعه ما.....

خب بگذریم ......

 2 - بزار داستان این چالش رو یه جوری دیگه ببینیم...

یکی از استادام (سمیرا ذاکرانی )خیلی خوب تعریف میکرد:

چالش مانکن شبیه زندگی کردن یک لحظه ، کمی بیشتر یک لحظه است.

خیلی جالبه که میخای یه لحظه رو در همون حالت چند لحظه ای بیشتر ادامه بدی و مزه مزه کنی ....

بگذاری یکم دم بکشه ....و زود تمومش نکنی ....یه لحظه که کش میاد ، مثله یه قرمه سیزی توی یه ظرف سنگی یه صبح تا شب جا بیفته ،  یک لحظه که طولانی تر از یک لحظه است...

چه خوبه که یک لحظه رو خوب میشه که چشید ، کامل زندگیش کرد و زود سراغ  لحظه بعدی زندگی نرفت....

چه خوبه که یک لحظه ، در همون حالت فریز شیم و از زوایای مختلف به خودمون نگاه کنیم .

چقدر چشیدن و زندگی کردن یک لحظه کمی طولانی تر از یک لحظه کار سختی و دشواری هست....

و چقدر مهارت میخاد...

.....اخرین کیلیپ چالش مانکنی که دیدم مربوط به اتاق عمل و انجام عمل سزارین بود....

که پرستار و دکتر داشتن این نمایش رو بازی میکردن و البته نکنه مهم...

"چقدر سخت است و مهارت می خواهد که یک لحظه رو بیش از یک لحظه زندگی کردن"

همین و بس.....

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

دور از همه چیز....

چند روز پیش داشتم در مورد وبلاگ نویسی یه جایی میخوندم ....

بالخصوص در مورد نوشتن ....

یه جایی محمد رضا شعبانعلی گفته بود که با اینکه نوشتن یه جاهایی سخت هست اما دیگه قسمتی از وجود خود آدم میشه ، انگار یه جایی که نمی نویسی یه چیزی تو وجودت کمه  و اون هعی داره ادم رو اذیت میکنه....

فک کنم الان حدود یه ماهی شده که اصلا به اینجا سر نزدم بودم ، ینی اصلا دل و دماغ سرزدنش نبود دیگه چه برسه اینکه بخام چیزی بنویسم.....

یه چند هفته پیش داشتم با یکی از دوستانم که چند سالی ازم بزرگتره داشتیم صحبت میکردیم.... بعد چند دقیقه ای که یخمون باز شدش گفتش رضا الان حدود چند ماهی هست که دچار روزمرگی شدم و همیشه از صبح تا شب کارهای بیهوده انجام میدم ، کارهایی که نمیشه حذفشون هم کرد ....

اون خیلی حرفش برام قابل درک نبود  و نمی تونستم خیلی بفهممش .....

که روزمره گی ینی چی و اصلا کار مهم اما بیهوده ینی چی....

الان که خودم گرفتارش شدم خیلی طرف رو میفهممش .....

کار مهم اما بیهوده ....

گرفتار کاری که اصلا هیچ ارزشی برات نداره و فقط روزت رو شب میکنه ....

اصلا دچار موقعیتی میشی که اصلا به تیپت نمیخوره و اصلا خود همین آدم رو اذیت میکنه ....

چون که چیزی که نیستی    ....... اما داری توش قدم بر میداری....



گام بر می دارم اما این گذر بیهوده است


تا کلیدِ دل نچرخد فکرِ در، بیهوده است



آه ای گنجشک من در کنج غمهایت بمان


آسمان وقتی نباشد بال و پر بیهوده است



ناخدا !پا از گلیم دور دریاها بکش


بادبان وقتی نباشد این سفر بیهوده است



کار با ابرو کمانان آخرش رسوایی ست


تیر اگر از چشم برخیزد سپر بیهوده است



موجها افسارخود را دست ساحل داده اند


کوشش دریای طوفانی دگر بیهوده است



ای درخت پیر از قانون جنگلها نترس


ریشه تا در خاک می ماند تبر بیهوده است


شاعر رضا کرمی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰